تکلیف
است!
یکی
از نزدیکان شهید میگوید: در عملیات والفجر 8 همرزم
شهید اصغر کربلایی بودم. او، علاوه بر کار تبلیغی، به
عنوان امدادگر در خط مقدّم نبرد حضور یافته بود. عمامه
بر سر داشت و بادگیری بر تن. بر قایقی مینشست و
زخمیها را از آنسوی اروند به اینسوی رود میآورد.
پس از چند بار حضور در جبهه، وضعیت جوّی منطقه و عوامل
شیمیایی حسّاسیتزا را به خوبی شناخته بود و در هنگامۀ
خطر چارهساز رزمندگان بود.
در یکی از مراحل عملیات، جزر و مد اروندرود ـ که روزی
چند بار اتفاق میافتاد ـ ما را به ستوه آورده بود.
روزی به او گفتم: «آخر، جایی بدتر از اینجا نبود که
ما را به آنجا تبعید کنند؟!» در جوابم گفت: «گلایه
نکن؛ تکلیف است! همین را بدان، اینجا کجا و کربلا
کجا! اینجا، تو در محاصرۀ آبی و در کربلا، یاران
حسین (علیهالسّلام) در محاصرۀ تشنگی.»